آه و دم

آه و دم

آه از دمی که این همه ساعت طول کشید
آه و دم

آه و دم

آه از دمی که این همه ساعت طول کشید

جمعه

من


انبوهی از این بعدازظهرهای جمعه را بیاد دارم 


که در غروب آنها


در خیابان


از تنهایی گریستیم


ما نه آواره بودیم، نه غریب


اما



این بعدازظهرهای جمعه پایان و تمامی نداشت


می‌گفتند از کودکی به ما


که زمان باز نمی‌گردد


اما نمی‌دانم چرا


این بعد از ظهر های جمعه باز می‌گشتند!



احمدرضا احمدی