آه و دم

آه و دم

آه از دمی که این همه ساعت طول کشید
آه و دم

آه و دم

آه از دمی که این همه ساعت طول کشید

آه و دم

 


آدم چیست

 

آه و دم

 

آه از دمی که این همه ساعت طول می کشد...

 



شمس لنگرودی

چلچلی


من آن مفهوم مجــّرد را جسته ام.

پای در پای آفتابی بی مصرف

که پیمانه می کنم

با پیمانه روزهای خویش ،که به چوبین کاسه ی جذامیان ماننده است.

من آن مفهوم

مجــّرد را می جویم.

پیمانه ها به چهل رسید و آن برگشت.

افسانه های سرگردانیت


 این قلب در به در!

به پایان خویش نزدیک میشود.

بیهوده مرگ

به تهدید

چشم می دراند.

ما به حقیقت ساعت ها

شهادت نداده ایم

جز به گونه این رنجها

که از عشق های رنگین آدمیان

به نصیب برده ایم

چونان خاطره ئی هر یک

در میان نهاده

از نیش خنجری

با درختی.

***

با این همه از یاد مبر

که ما

من وتو

انسان را

رعایت کرده ایم.

***

درباران وبه شب

به زیر دو گوش ما

در فاصله ئی کوتاه از بسترهای عفاف ما

روسبیان

به اعلام

حضور خویش

آهنگ های قدیمی را

با سوت

میزنند.

(در برابر کدامین حادثه

آیا

انسان را

دیده ای

با عرق شرم

بر جبینش؟)

***

آنگاه که خوشتراش ترین تن ها را به سکه سیمی

توان خرید،

مرا

دریغا دریغ

هنگامی که به کیمیای عشق

احساس نیاز

می افتد

همه آن دم است .

همه آن دم است .


***

قلبم را در مجری  کهنه ئی

پنهان می کنم

در اتاقی که دریچه ئش

نیست.

از مهتابی

به کوچه تاریک

خم می شوم

وبه جای همه نومیدان

میگریم.


آه

من


حرام شده ام!


***

با این همه

ای قلب در به در!

از یاد مبر

که ما

من وتو

عشق را رعایت کرده ایم،

از یاد مبر

که ما

من و تو

انسان را

رعایت کرده ایم،

خود اگر شاهکار خدابود

یا نبود.


احمد شاملو

خط مستقیم

در اشکال


خط مستقیم


از هر شکلی 


به حقیقت


نزدیک تر است


چون بی انتهاست


به آخرش مطمئنا نخواهم رسید ....


مطمئنا 


پس چرا می روم؟


چرا؟


چون رسالتم رفتن است...



حسین پناهی

...

من ، 


همین من ساده...


باور کن برای یکبار برخاستن هزار هزار بار فرو افتاده ام” 



سید علی صالحی